Moto22 در مسابقات: دور پنجم در Villarcayo (1/2)
Moto22 در مسابقات: دور پنجم در Villarcayo (1/2)

تصویری: Moto22 در مسابقات: دور پنجم در Villarcayo (1/2)

تصویری: Moto22 در مسابقات: دور پنجم در Villarcayo (1/2)
تصویری: S72GIN - STRONG MOTO 2024, مارس
Anonim

کم کم قهرمانی تمام می شود. در ماه جولای، ما رقابت را شروع کردیم و هفته ها گذشت. کم کم سعی کردم شما را به تمام دنیایی که حول یک حرفه می چرخد نزدیکتر کنم، اما باز هم چیز دیگری برای شما در نظر داشتم.

پنجمین آزمون (امتیاز چهارم)، در مدار برگزار شد ویلارکایو، در بورگوس. مداری که میزبان تست های سریع و فنی مسابقات قهرمانی اسپانیا است که مطمئناً باعث می شود از اوقات خوبی لذت ببرم.

اما این اولین نمایش مانند موارد قبلی نخواهد بود. هوای بدی که آنجا هست، با سرما و باران زیاد، مسابقه ای که احتمالاً بهترین مسابقه سال خواهد بود را خدشه دار کرد و با تعداد بیشتری ثبت نام شده، با افرادی که از کشور باسک و آراگون می آیند. علاوه بر این، تمام مسئولیت تیم Xatu Astur بر عهده من بود، زیرا هیچ یک از هم تیمی ها چه به دلیل تعهدات دیگر و چه به دلیل خرابی های مکانیکی نتوانستند در مسابقات شرکت کنند.

وضعیت خبر خوبی نداشت. سوم، با برتری ده امتیازی تنها نسبت به پدرو، و بدون اینکه هرگز با این دوچرخه یا با لاستیک های بارانی در هوای خیس سوار شده باشید.

اول از همه، تنظیمات. تعلیق ها باید نرم می شدند، اما… چقدر؟ با پانزده دقیقه وقت آزاد برای یادگیری مدار و آماده کردن دوچرخه، فرصت زیادی برای اختراع وجود نداشت، بنابراین فشار روی شاخک و کمک فنر را کمی شل کردم و خود را به خدای باران سپردم. وقت آن بود که برای تمرین آزاد بیرون برویم.

رها کردن
رها کردن

قبل از اتمام دور اول، داشتم خودم را از روی زمین بلند می کردم. زمین پیست مانند یخ به نظر می رسید و راست ایستادن واقعاً دشوار بود. حتی با انتخاب منحنی قدرت پایین تر روی دوچرخه، هیچ راهی برای بیرون کشیدن از گوشه ها وجود نداشت. هنگام ترمزگیری، چرخ عقب خود را قفل کرد. حداقل به نظر می رسید که چرخ جلو کاملاً به آسفالت چسبیده است.

من هنوز طعم زمین را دوباره می چشم روی همان منحنی و این این است که شروع به گذر از آن پیچیده ترین به نظر می رسید، و ترس پشت ترس داشتم با دوچرخه و مسیر تطبیق می دادم.

پس از دو بار سقوط، نوبت به تنظیم محافظ ها و اهرم ها رسید، زیرا آنها جابجا شده بودند. دوبار به تنظیمات بازی فکر کردم، اما از چه راهی؟ برای چه هدف؟ بهتر است آنها را همان طور که بودند رها کنم، حالا که داشتم به واکنش ها عادت می کردم و با آنها سازگار می شدم.

من در رده سوم قرار می گیرم، یک دوم و نیم عقب تر از دوم. خوانچو، دوباره از فضای بیرون آمده اند ، قطب موقت را می سازد. دومی در هر دور هفت ثانیه طول می کشد ، در مداری کمتر از یک دقیقه و ده ثانیه. پدرو در تمرین بیرون نمی رود، اما تجربه زیادی دارد، بنابراین مطمئنا شگفت زده خواهد شد.

با آرامش به سمت کرونوس می رویم. باران در حال بدتر شدن است و مدار در حال غرق شدن است. پدرو از من سبقت می گیرد و من سعی می کنم او را دنبال کنم. تنها کاری که می‌کنم این است که گوش‌هایم را بیرون می‌زنم و خیلی محکم به خودم ضربه می‌زنم. خوشبختانه من به خودم صدمه نزدم، اما دکمه شروع از روی فرمان ناپدید شده است. بعد از چند لحظه وحشت متوجه شدم چرخیده و زیر سیم گاز است. و حتی اگر نمی توانم آن را حرکت دهم، می توانم آن را با ناخن دستم لمس کنم، بنابراین می توانم دوچرخه را شروع کنم.

من بهترین عکسبرداری را که می توانم انجام می دهم، اما نمی دانم در چه زمان هایی هستم. البته، من قبلاً پیچ‌های لغزش موتورسیکلت و ارجاع‌های ترمز را کنترل کرده‌ام، بنابراین در صورت عدم کنترل ظاهری، همه چیز را کم و بیش با دست حمل می‌کنم، و حداقل می‌دانم ریتمی که باید انجام دهم. ، مسابقه را تمام کنید و امتیاز بگیرید.

موریلو
موریلو

در کرونوس، من چهارمین زمان برتر را کسب کرده ام ، فقط چهار دهم از سوم. پدرو دوم است و دو ثانیه و نیم از من وقت می گیرد، پس اگر همه چیز اینطور بود، در غیاب آزمون هفت امتیاز را از من می گرفت. من باید به هر قیمتی جایگاه چهارم را حفظ کنم. خوانچو، خوب، خوانچو با مشت آهنین به سلطه خود ادامه می دهد.

ادامه دارد…

توصیه شده: