سال 2011 به نقل از فاوست
سال 2011 به نقل از فاوست

تصویری: سال 2011 به نقل از فاوست

تصویری: سال 2011 به نقل از فاوست
تصویری: فاوست اثر جاودانی گوته در... 2024, مارس
Anonim

زمان چقدر زود می گذرد! به نظر می رسد دیروز است که اینجا نشستم تا سعی کنم سال اولم را در اینجا خلاصه کنم، سال 2010، و آماده هستم که دوباره بچرخم. چیزی که بیش از همه در سال 2011 توجه من را به خود جلب کرد. سال 2011 که در ورزش آنطور که بسیاری از ما دوست داشتیم موفق نبوده است، اما بدون شک بسیاری از خود و چیزهای زیادی را برای صحبت در مورد آن به ارمغان آورده است. پس بیایید شروع کنیم …

و چه بهتر از انجام آن با مسابقات سرعت، آنهایی که خیلی دوستشان دارم. اگر بخواهم فقط یک چیز را از تمام این سال حفظ کنم، بدون شک موفقیت کارلوس چکا در مسابقات قهرمانی جهانی سوپربایک خواهد بود، جایی که او از بین رفت و ما را بسیار لذت برد. همچنین، همه ما این مرد را دوست داریم، پس چه کسی از این عنوان خوشحال نیست؟ کارلیتوس بسیار بزرگ اما البته چیزهای بیشتری وجود دارد، زیرا نمی توانم نیکو ترول را فراموش کنم، که آخرین عنوان را در رده 125 سی سی برای ما به ارمغان آورد، حتی اگر بیش از حد انتظار ما را متحمل رنج کرد.

اما چند نام وجود دارد که باعث شده من از این سال 2011 لذت ببرم: ماوریک وینالس، مارک مارکز، خورخه لورnzo (که من بیشتر از سال قهرمانیش دوستش داشتم) جاسوس بن که مرا در آسن بلند کرد، یوجین لاورتی … و چیزهای دیگر طولانی. و بدیهی است که در این خلاصه، من نمی توانم مردی را که باعث شد ما بدترین صبح سال را داشته باشیم، از دست بدهم، مارکو سیمونچلی، که هنوز نمی توانم به این ایده عادت کنم که او در سال 2012 در جدول حضور نخواهد داشت. لحظات سختی که یکی از ما اوست

تصویر
تصویر

شخصاً، اگر باید مسابقه‌ای را انتخاب کنم، همانطور که در مورد آن واضح هستم، آخرین رویداد سوپربایک در پورتیمائو، چرا؟ خوب، چون این فرصت را داشتم که آن را در ردیف اول تجربه کنم، به دلیل سفر خوشایند از Algeciras که فراموش نمی کنم و به دلیل امکان به اشتراک گذاشتن همه اینها با همه شما. داری منو میبخشی، اما اون احساسی که تو اون اتفاقات بر من چیره می شه، هههه…

ولی تمام سال ورزش نبوده است، دور از آن. و اگر سال گذشته قبلاً به شما گفته بودم که از سفر پاو ویدال به سرزمین های آمریکایی از چه لذتی بردم، امسال نیز توجه (و حسادت) کمتری به سفر همکارمان آلبی (بله، کسی که داشت) انجام شده است. از تیرهای چوبی آویزان است) توسط مراکش. همچنین نمی‌خواهم نمایشنامه‌ای را که لوئیس برایم ساخته است را در یک بعد از ظهر جمعه ترک کنم. خسته از کار به خانه می‌رسم و سعی می‌کنم با ویدیویی که این دوست اینجا گذاشته آرامش داشته باشم، اما نه، کاری که می‌کند این است که اشک‌هایم را بیرون می‌دهد. بی کلام ویدیو مادربزرگ ها را برایم گذاشت.

تصویر
تصویر

درباره ی، عطف به شواهدی که ما توانسته ایم ببینیم، من باید دو مورد را انتخاب کنم: از یک طرف، Ducati Diavel، که میکی وینولا به اندازه کافی خوش شانس بود که تا زمانی که می توانستیم از آن در این قسمت ها لذت ببریم، آن را آزمایش کرد. قبلاً هم به مناسبت گفته ام که این دوچرخه ارادت من نیست، اما از اعتراف به این موضوع که بدون شک یکی از دوچرخه های سال بوده است دست بر نمی دارم. و از سوی دیگر، Aprilia Tuono V4 R APRC، که دوست Morrillu می‌توانست از آن لذت ببرد تا (یک بار دیگر) کسی که اکنون در حال نوشتن است از آن غبطه بخورد.

و من می‌توانستم ساعت‌ها و ساعت‌ها ادامه دهم، زیرا یک سال راه زیادی را طی می‌کند، و اینجا همکاران من ماشین‌های واقعی هستند که حتی یک دستگاه را از دست نمی‌دهند. بنابراین شما به من اجازه می دهید احساساتی شوم (من روز احمقانه ام را گرفته ام)، اما واقعاً لذتی بی‌نظیر و یادگیری مداوم است که بتوانیم به این شیوه زیبا در شور و اشتیاقی که در نهایت همه ما را متحد می‌کند به اشتراک بگذاریم. و هیچ چیز دیگر، برای آماده شدن برای سال 2012 که مطمئناً هزاران چیز برای گفتن باقی خواهد گذاشت، امیدوارم همه چیز خوب باشد.

توصیه شده: